دفتر روانشناسی سید ابوالفضل حسینی

سال دوم دانشجوی روانشناسی ام و این ها تجربه های خودمه تا زمانی که روانشناس بشم و دراین عرصه به مردم خدمت کنم.

دفتر روانشناسی سید ابوالفضل حسینی

سال دوم دانشجوی روانشناسی ام و این ها تجربه های خودمه تا زمانی که روانشناس بشم و دراین عرصه به مردم خدمت کنم.

۴ مطلب در آذر ۱۳۹۹ ثبت شده است

پرتال جامع علوم انسانی

ارتباط دین و اخلاق از دیدگاه یونگ

نویسندگان: مسعود امید

منبع: کیهان اندیشه 1373 شماره 53

دین از دیدگاه یونگ

الف-معنایدین:همانطور که از ریشه کلمه دین در زبان لاتینی(religere)معلوم می‏شود، معنی آن عبارت از«تفکر از روی وجدان و با کمال توجه»درباره «شئ قدسی و نورانی»(numinosum)است.(ص 6-5)

ب-تعریف دین:عبارت است از رابطه انسان با عالیترین یا تواناترین«ارزش»(vaieur)خواه مثبت خواه منفی.(ص 162)این رابطه هم مدی است، هم غیر عمدی.به این معنی که انسان می‏تواند آن «ارزش»را یعنی آن عامل روانی بسیار توانایی را که به صورت ناخود آگاه بر او حکمفرماست، به طرز خود آگاه بپذیرد.آن حقیقت روانشناختی که در وجود انسان بزرگترین قدرت را اعمال می‏کند بعنوان«خدا»نمایان میشود، زیرا همیشه مقتدرترین عامل رواین است که «نام خدا»به آن اطلاق می‏شود.(ص 162-163)

دین عبارت از یک حالت مراتقب و تذکر و توجه دقیق به بضی عوامل مؤثر است که بشر عنوان «قدرت قاهره»را به آنها اطلاق می‏کند و اینها را به صورت ارواح، شیاطین، خدایان، قوانین، صور مثالی، کمال مطلوب و غیره مجسم می‏کند.(ص 8)

اصطلاح دین معرف حالت خاص وجدانی است که بر اثر درک کیفیت قدسی و نورانی تغییر یافته باشد. (ص 9)

ج-منشأ دین:می‏توان تمام مکاتب و اشخاصی را که در پیرامون منشأ دین اظهار نظر نموده‏اند در دو گروه جای داد، 1-گروهی که متقدند دین منشأئی بیرون از وجود وشخصیت انسان دارد.2- گروهی که معتقدند دین منشأ درونی دارد.باید گفت که یونگ در گروه دوم قرار می‏گیرد.

از نظر یونگ دین یکی از قدیمیترین و عمومیترین تظاهرات روح انسانی است و بنابراین واضح است که هر روانشناسی که سر و کارش با ساختمان روانی شخصیت انسن باشد، لااقل نمی‏تواند این حقیقت را نادیده بگیرد که دین تنها یک پدیده اجتماعی و تاریخی نیست.(ص 1 و 2)

یونگ می‏گوید:اعتقاد مذهبی فعالیت خودرو و خود مختار روحیه عینی یا به عبارت دیگر ناخود آگاه را منعکس می‏کند.(ص 90)یعنی اعتقاد مذهبی تجلی ناخود آگاه یا منعکس کننده روح انسان است. (ص 91)

یونگ تصور خدا را یک صورت مثالی می‏داند و در توضیح صورت مثالی می‏گوید:مقصودم از این مفهوم صور و اشکالی است که ماهیت دسته جمعی دارند و تقریبا در همه ای دنیا به شکل اجزاء ترکیب دهنده افسانه‏ها و در عین حال به شکل پدیده‏های محلی و خودی وناشی از ضمیر ناخود آگاه ظاهر می‏شوند.(ص 100-101)این مضامین مثالی از استعدادات روح بشراند.(ص 101)صورت مثالی تصویر خدا صورتی است مهم و فوق العاده با نفوذی است و چون بروز این صورت مثالی در حالات روحی دارای خاصیتی قدسی یعنی«قدسی و نورانی»است، (گاه به منتهی درجه)باید آن را در زمره تجربیات دینی محسوب کرد.(ص 114-115)خلاصه گرایش دینی، خاصیت و یا شرط اساسی ساختمان روحیه انسان(ص 205)بوده و چیزی است که روحیه بشر آن را تولید می‏کند وهمیشه هم تولید کرده است.(ص 206)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۹ ، ۱۸:۳۱
سید ابوالفضل حسینی

رفتار مذهبی در حیوانات

ایمان حیوانات مطالعه رفتارهای حیوانی است که ایمان اولیه مذهبی را نشان می دهد . هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد حیوانات غیر انسانی به خدا یا خدایان اعتقاد دارند ، دعا می کنند ، عبادت می کنند ، مفهوم متافیزیک دارند ، آثاری با اهمیت آیینی یا بسیاری از رفتارهای معمول دیگر در دین بشر ایجاد می کنند . [ ناسازگار ] اینکه حیوانات می توانند ایمان دینی داشته باشند ، به تعریف کاملاً باز دین بستگی دارد. بنابراین، اگر با مذهب به معنی "غیر انسان محورانه ، غیر انسان ، غیرخداباور، و تعریف غیر نمونه ای از گونه های تراریخته غیر منطقی از دین "، [1] [2] رفتار آیینی را می توان در عملکرد شامپانزه ها ، فیل ها ، دلفین ها و سایر حیوانات تفسیر کرد .

 

بررسی آئین های اولیه در حیوانات مدرن مربوط به بررسی توسعه دین در انسان های مدرن و اجداد اخیر آنها است .

 

رفتار آیینی در میمون ها

اولیور پوتز ، متکلم و زیست شناس یادآور می شود ، از آنجا که شامپانزه ها توانایی داشتن اختیار اخلاقی را دارند ، برای مسیحیان این امکان وجود دارد که آنها را مانند تصویر خدا درک کنند . [3] بعلاوه ، نانسی آر. هاول پیشنهاد می کند که "شامپانزه ها و بونوبوها ممکن است پیش زمینه هایی برای فرهنگ و معنویت داشته باشند ، مانند پیوند ، وابستگی متقابل و اجتماعی" و سطح "ظرفیت نمادین". [4] نخستی شناس جین گودال می رود بیشتر، اشاره کرد که برخی شامپانزه ممکن است "رقص" در شروع بارش باران های سنگین یا زمانی که آنها در سراسر یک آبشار است. او حدس می زند که "نمایش" "ابتدایی آنها پیش از مراسم مذهبی است."[5]

 

رفتار آیینی در فیل ها

رونالد کی سیگل ، پیشینیان ایمان مذهبی در فیل های آفریقایی را مطالعه کرده و نتیجه گرفته است که "فیل ها از چرخه های طبیعی آگاه هستند ، زیرا" ماه پرستی "را انجام می دهند ، شاخه ها را در ماه در حال موج تکان می دهند و هنگام پر شدن ماه به استحمام آیینی می پردازند. " [6] مشاهدات پلینی بزرگ نیز به احترام فیل های اجرامی آسمانی اشاره دارد. [7]

منابع

1)  Harrod JB. (2014). مجله "مطالعه مورد دین شامپانزه" برای مطالعه دین ، ​​طبیعت و فرهنگ (8.1)

 2) Harrod ، JB. (2011). "تعریفی از نوع بین دین". مجله مطالعات دین ، ​​طبیعت و فرهنگ . 5 (3): 327–353. doi : 10.1558 / jsrnc.v5i3.327 .

3)  Putz O (2009). "میمون های اجتماعی در تصویر خدا: میمون های اخلاقی ، منحصر به فرد انسان و تصویر خدا" مجله دین و علوم ، آگوست

4) Harrod JB. (2014). " مورد حقوقی برای شامپانزه دین " مجله مطالعات دین، طبیعت و فرهنگ (8.1)

5)  گودال ج () "معنویت نخست وزیر" دائرlopالمعارف دین و طبیعت. ویرایش شده توسط B. تیلور. Thoemmes Continuum ، نیویورک. pp 1303-1306

 6) Siegel RK (1980). " روانشناسی زندگی پس از مرگ " روانشناس آمریکایی ، سال ششم. 35 (10) ، اکتبر pp.911-931

7) "فیل بزرگترین آنهاست و از نظر هوشی به نزدیکترین انسان نزدیک می شود. زبان کشور خود را می فهمد ، از دستورات اطاعت می کند و همه وظایفی را که به او آموخته است به خاطر می آورد. لذت عشق و جلال ، و تا حدی که در میان مردان نادر است ، دارای مفهوم صداقت ، تدبیر و برابری است ؛ همچنین احترام مذهبی به ستارگان ، و احترام به خورشید و ماه را دارد. " پلینی ، تاریخ طبیعی (VIII.1)

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۹ ، ۱۸:۱۳
سید ابوالفضل حسینی

نظر فروید درباره مذهب

توجه : برای شما فیلمی تهیه شده که شما میتونید با کلیک بر روی عنوان بالا به آنجا هدایت شوید.

فروید حدود 90 سال پیش کتابی نوشته است به نام « آینده یک توهم» که تعبیری است از دلایل شکل گیری مذهب در جوامع انسانی. او مدعی است بشر به مرحله ای از تمدن علمی و فرهنگی رسیده است که بد نیست آموزش و تربیت جدیدی را برای خود بنیان گذارد که وی آن را «آموزش غیرمذهبی» می نامد. فروید به طور اساسی مذهب را توهم و تخیل انسانی می داند اما اگر به شیوه اندیشه و استدلال هایش نظر بیفکنیم متوجه می شویم که ایجاد مذهب در جوامع انسانی را ضروری و براساس واقعیت های موجود در حیات بشر می داند. فروید معتقد است انسان ذاتا موجود خودخواه و بسیار غریزی است. او معتقد است میل به بیشتر خواستن، لذت و خودپرستی بشر را وامی دارد که خشونت به خرج دهد. بسیار طمعکار باشد. فقط و فقط منافغ شخصی خودش را دنبال کند. او معتقد است خودخواهی انسان و شیفتگی اش به غریزه در دوران اولیه شکل گیری اجتماعات انسانی با طبیعت خطرناکی که در روبرویش قد کشیده بود در تضاد بود. بشر می بایست برای بقای خود، وسیله و شیوه جدیدی از رفتار و مراوده با دنیا و خود پیدا می کرد. فروید می گوید انسان در عمل یک موجود اجتماعی نیست ولی برای حفظ بقا به اجتماعش نیازمند است. او در ضمن معتقد است دنیایی که انسان در آن شکل گرفته است به خودی خود بیرحم است. به نظر او طبیعت یک اخطار بزرگ است که هر لحظه می تواند انسان را ببلعد. او حتی این حس تخریبی طبیعت را به موضوع مرگ سوق می دهد و می گوید انسانی که اولین واحدهای اجتماعی اش را سر وسامان داد عملا دست به حرکتی زد که مغایر طراحی های فیزیکی و جسمی اش بود. بشر در این جبر بیرحمانه طبیعت، که یا در هر فرصتی امکان شکار شدن وجود داشت اگر هم شانس می آورد و به سنین بالاتر دست می یافت بالاخره باز توسط طبیعت درونش، به مرگ کشانده می شد. تجسم دنیای وحش و انسان ظریف و شکننده و شرایط وخیم زندگی زیاد نباید دور از واقعیت باشد. فروید از اینجا به بعد نقبی هم به تفکر روانکاوی اش می زند و تصوری از انسان در این شرایط نکبت بار اولیه می دهد. او معتقد است بشر از همان کودکی با دیدن تکیه گاه نیرومندی مثل پدر، سعی کرد در بزرگسالی به دنبال یک تکیه گاه قدر قدرت شبیه پدر بگردد. از دید باستان شناسان و مردم شناسان، بشر در طی تاریخ تحول شعور خود، یاد گرفت که به همه موجودات پیرامونش حتی اگر جان ندارد هویت و روح و جان دهد. این شیوه دیدن دنیا anthropomorphic از قدیمی ترین تعریف هایی است که بشر از دنیا ساخته بود. فروید با چیدن این وضعیت مخوف برای زندگی بشر اولیه و نسبت دادن مرض های روحی و روانی به بشر به خاطر سرکوب همیشگی خواسته های غریزی، زمینه را برای ادعای اصلی اش اماده کرد. فروید با بیش از حد بزرگ کردن خطر طبیعتِ جاندار و هدفداری که قرار است به هر شکل ممکن او را به نیستی بکشاند قدم به قدم به این نتیجه گیری نزدیک شد که بشر راهی جز پناه بردن به توهم نداشت. توهم و خیالپردازی که به او یک یاور و تکیه گاه عظیمتر از طبیعت اعطا کرد. پناه بردن به خدای که « پدر مافوق و قوی» بود تنها چاره بشر برای ادامه حیات و تنازع بقا بود. بشر برای رویارویی با طبیعت برای خود یک ماورالطبیعه ساخت. در این پسزمینه است که فروید معتقد است مذهب یک توهم و تخیل است. در ادامه همین دیگاه است که او معتقد است ما با همه سختی ها و خودفریبی ها و ایجاد فرهنگ و شعائر و سنت ها، توانستیم به هدف مشترک و عمومی انسان تا حدودی پاسخ دهیم. راز بقای ما از دید فروید از این به بعد با دور شدن از توهم و تخیل مذهب میسرتر می شود. او معتقد است دانش علمی که بشر قادر به تهیه و تدارکش در زندگی بوده است به انسان میدان جدیدی از راز بقا می دهد. اینجاست که اهمیت « آموزش غیرمذهبی» از نظر او یک اصل می گردد. بخش بزرگی از استدلال های فروید بخصوص تعریف بسیار قدیمی او از طبیعت به عنوان موجودی قهار که قصدش فقط تخریب ما است این روزها کاملا برعکس شده است. متفکرین معاصر از قابلیت تخریبی انسانها بر طبیعت حرف می زنند. نگاه فروید به ذات خودخواه و به لحاظ روانی اشفته انسان و نتیجه گیری فروید در باره غیراجتماعی بودن ذات انسان نیز مخالفین علمی بسیاری دارد. با این همه، تفکر او از قدم های اولیه تلاش معاصر برای یافتن جواب های بسیار جدید دربرای تمدن انسانی است. هر فرد از هر فرهنگ و تمدن انسانی شاید بتواند با بخش های از منطق روانکاوانه او همراهی کند و با سایر ایده هایش راحت نباشد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۹۹ ، ۲۳:۳۸
سید ابوالفضل حسینی

مطلب زیر رو به دلیل ارتباطش با دین و مورمون ها که به نظرم مفیده به اشتراک گذاشتم.

سلامت و ناخوشی پرسش های مهمی را در مورد زیست شناسی و دین پیش می آورند. اولا آیا اعمال گروه های مذهبی بر تندرستی و بقای اعضای آنها تأثیر می گذارد؟ جواب مثبت است، و کلیسای عیسی مسیح قدیسان امروزی (که اعضای آن به مورمونها" معروف اند) مثل اعلای این امر است که کلیسا می تواند به نحو مطلوبی در سلامت اعضایش مؤثر باشد. ثانیا أبا گروه های مذهبی می توانند به شکلی واکنش نشان دهند که انزوای تولیدمثلی (یعنی منع روابط جنسی با افراد خارج از گروه) روی دهد، و عوامل ارثی به تمایز میان جمعیت های مذهبی مختلف بینجامد. جواب باز هم مثبت است، و وجود امراض ارثی گوناگون میان یهودیها گواه قدرت تنفری است که به لحاظ تاریخی شرطی شده و مانع ازدواج یهود با غیر یهود بوده است. وضعیت بهداشتی مورمونها و یهودیان بروشنی نشان میدهد که زیست شناسی سلامت و بیماری ممکن است محصول جلوه های اجتماعی الاهیات و اعمال شخص مذهبی باشد.
تأثیر رفتارهای بهداشتی: مورمونها فضایل زندگی بهداشتی در الاهیات و فرهنگ مورمون جایگاه ویژه ای دارد. مورمون ها از آغاز کودکی می آموزند که از سیگار کشیدن، مشروب خوردن و استعمال مواد محرک (مثل کافئین)، و پرداختن به فعالیتهایی که ممکن است به بدن آنها صدمه بزند، بپرهیزند. به همین ترتیب، رژیم غذایی و اجزای زندگی مثبت و سالم را در جماعتهای مورمون با دقت و دلسوزی به افراد می آموزند. وقتی کسی آمارهای بهداشت پوٹا، ایالت به اصطلاح مورمون آمریکا، را بررسی می کند، فواید زندگی براساس آن توصیه های دقیق را کاملا در می یابد. در ارتباط با بیماری های عمومی کشنده، یوتا با فاصله زیاد از ۴۸ ایالت به هم پیوسته آمریکا کمترین نرخ مرگ و میر را داشته است (اداره سرشماری ایالات متحده، ۲۰۰۰، بنگرید به جدول ۳۰۱)

این داده ها را می توان تا حدی روشن تر کرد و مثلا نشان داد که نرخ بیماری قلبی در میان مورمونها نسبت به همسالان غیر مورمون آنها یک سوم تا یک دوم است ( کونیگ، مکالخ، و لارسون، ۲۰۰۱)، البته این واقعیت را نباید از نظر دور داشت که یوتا بیشترین نرخ تولد، و بنابراین احتمالا جوان ترین جمعیت، را در ایالات متحده دارد. با این حال، دلایل بسیاری برای پذیرش این نکته در دست است که اعمال بهداشتی مورمونها ثمربخش بوده است.
مورمون ها نمونه عالی تأثیراتی هستند که ناشی از رفتارهای بهداشتی براساس اعتقادات مذهبی است. نظیر این نتایج را می توان در بین ظهوریون روز هفتم هم دید، گروهی که دیدگاه های آن از بسیاری جنبه ها شبیه دیدگاه های مورمونهاست. چون بسیاری از ظهورټون گیاه خوار کند، میزان سرطان روده بزرگ در آنها نیز بسیار کم است ( کونیگ و دیگران، ۲۰۰۱).

منبع:کتاب اسپلیکا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۹۹ ، ۱۷:۳۷
سید ابوالفضل حسینی