دفتر روانشناسی سید ابوالفضل حسینی

سال دوم دانشجوی روانشناسی ام و این ها تجربه های خودمه تا زمانی که روانشناس بشم و دراین عرصه به مردم خدمت کنم.

دفتر روانشناسی سید ابوالفضل حسینی

سال دوم دانشجوی روانشناسی ام و این ها تجربه های خودمه تا زمانی که روانشناس بشم و دراین عرصه به مردم خدمت کنم.

۹ مطلب در آبان ۱۳۹۹ ثبت شده است

نویسنده کتاب درآمدی بر روانشناسی دین گفت:اگر با نگاهی عالمانه به تعریف دین و تعریف روانشناسی نگاه کنیم می‌بینیم با هم مخالفتی ندارند. دو چارچوب متفاوت دارند اما در جاهایی هم‌پوشانی هم دارند.

به گزارش خبرگزاری مهر، سومین قسمت از فصل دوم برنامه تلویزیونی «چراغ مطالعه» شنبه ۲۱ تیرماه ۱۳۹۹ از شبکه چهار سیما به روی آنتن رفت. در این برنامه با حضور حجت الاسلام مسعود آذربایجانی، کتاب «درآمدی بر روانشناسی دین» مورد نقد و بررسی قرار گرفت.

کوروش علیانی، مجری کارشناس برنامه در ابتدا گفت: آیا این کتاب حمله به روانشناسی و دفاع از دین است؟

مسعود آذربایجانی در پاسخ گفت: بله با این نقد مواجه شده‌ایم. مثلاً بعضی از روانشناس‌ها روی فروید مقداری تعصبی دارند و ما نظریات او درباره روانشناسی دین را مورد نقد قرار دادیم. اگرچه از منابع غربی هم برای این نقد استفاده کردیم، اما برای برخی قابل قبول نبود و متهم به سوگیری شدیم. فروید معتقد بود که دین امری موهوم است و در آینده علم جای آن را می‌گیرد که دیدیم این اتفاق نیفتاد.

نویسنده کتاب «درآمدی بر روانشناسی دین» افزود: برخی از دین‌داران این تصور را دارند که روانشناسی آمده که جایگاه دین را در راهنمایی و مشاوره انسان‌ها را بگیرد. در اصحاب کلیسا در چند دهه این نگاه خیلی رایج بود. از طرفی هم برخی روانشناسان تصور می‌کنند که دین با روانشناسی تضاد دارد در صورتی که واقعیت این نیست. اگر با نگاهی عالمانه به تعریف دین و تعریف روانشناسی نگاه کنیم می‌بینیم که با هم مخالفتی ندارند. دو چارچوب متفاوت دارند اما در جاهایی هم‌پوشانی هم دارند. روانشناسانی مثل یونگ، ویلیام جیمز، پارگامنت و کوینگ معتقدند که دین هم جایگاه خودش را در زندگی انسان دارد و باید آن را به رسمیت بشناسیم.

مجری برنامه در ادامه پرسید: وقتی می‌گوئیم روانشناسی دین، گویا دین دارد برای روانشناسی موضوع می‌شود و ممکن است برای دین‌دار این موضوع کمی گران بیاید که جایگاه دین کوچک شده است.

آذربایجانی پاسخ داد: معادل انگلیسی این تعبیر چنین دیدگاهی را ایجاد نمی‌کند چون در Psychology of Religion دین مضاف‌الیه است. در فارسی هم در واقع مضاف‌الیه است و جایگاه مضاف‌الیه موجب کوچک‌انگاری نمی‌شود. آیا وقتی می‌گوئیم روانشناسی خانواده یا روانشناسی مدرسه، باعث کوچک شدن خانواده یا مدرسه می‌شود؟ اگر بخواهیم دقیق‌تر ترجمه کنیم باید بگوییم روانشناسی دین‌داری؛ Religion در اینجا به معنای احوالات، رفتارها و مناسک دین‌داران است. روان شناسی دین می‌گوید من به آن چیزی که در کتب مقدس است کاری ندارم بلکه وقتی می‌آید در رفتارها و باورهای انسان‌ها قرار می‌گیرد موضوع مطالعه من می‌شود. این دیگر جنبه انسانی دارد و مقدس نیست.

استاد پژوهشگاه حوزه و دانشگاه اضافه کرد: روانشناسی اساساً دانشی است که مربوط به انسان است و نه مربوط به الهیات و تئولوژی. بخشی از حالات و مسائل انسان‌ها رفتارهای دینی انسان‌هاست. در بخش‌های اول این کتاب به تاریخچه روانشناسی دین پرداخته‌ایم و در فصل‌های بعد به سنجش دین‌داری، پیامدها، آثار و فواید دین‌داری و … پرداختیم. چون این کتاب برای یک ترم درسی است مقداری خلاصه شده است و به این معنا نیست که بحث روانشناسی دین محدود به همین نکات است.

وی سپس گفت: قبل از فروید، بعضی دیگر هم در این باره صحبت کرده‌اند. ویلیام جیمز را هم در این زمینه نباید فراموش کنیم. اصل بحث فروید این است که می‌گوید رفتارهای دین‌دارانه، شبیه رفتارهای وسواسی است. همان‌طور که در رفتارهای یک فرد وسواسی یک نظم و وسواسی وجود دارد در اینجا هم همین‌طور است که ریشه آن اضطراب درونی آن فرد است. معتقد است احساس گناهی که در درون انسان‌ها هست این اضطراب را ایجاد می‌کند.

آذربایجانی خاطرنشان کرد: پاسخ‌های متعددی به فروید داده شد. مثل یونگ که از دوستان نزدیک فروید است. با اولین نقدی که به فروید می‌کند فروید دوستی خود با او را به هم می‌زند. فروید معتقد بود که زیربنای دین و تمامی فعالیت‌های انسان غریزه جنسی است. یونگ گفت من تاجرهای بسیاری را می‌شناسم که آن‌قدر غرق در تجارت خود هستند که رفتارهای‌شان از غریزه جنسی نشئت نمی‌گیرد. جان مک کواری هم در کتاب «تفکر دینی در قرن بیستم» نقدهای جدی به فروید وارد می‌کند. می‌گوید زیربنای دانشی به نام نجوم خرافات بوده است اما کم‌کم از آن دانشی شکل می‌گیرد. پس خاستگاه اولیه موجب ابطال آن معرفت یا پاسخی که انسان‌ها به آن می‌دهند نمی‌شود.

وی افزود: یک کشیشی هم در کتاب «پندار آینده» می‌گوید فروید نتوانسته معانی بلند گرایشات معنوی انسان‌ها را درک کند. این کتاب را در مقابل یکی از کتاب‌های فروید نوشته است. می‌گوید دین موجب توسعه هنر و … در انسان‌ها می‌شود و بر خلاف فروید که می‌گفت دین در آینده نابود می‌شود دین باقی خواهد ماند و امروز می‌بینیم که همین‌طور است. از نیمه دوم قرن بیستم می‌بینیم که گرایش به دین فزاینده شده و تحقیقات در حوزه دین گسترش پیدا کرده است.

 

آذربایجانی همچنین گفت: برخی نگاه کارکردگرایانه به دین دارند اما این کافی نیست. نگاه عصب‌شناسانه به دین هم وجود دارد که این تقلیل‌گرایی است. ویلیام جیمز در موضوعات مختلف این تقلیل‌گرایی را نقد می‌کند. اگر این فروکاست را بپذیریم انسان را از انسانیت خود جدا کرده‌ایم. نگاه فلسفی و معرفت‌شناسانه هم وجود دارد که در کلام جدید بررسی می‌شود. با نگاه فلسفی واقعیت داشتن خدا و پیامبر را مورد توجه قرار می‌دهند و به دنبال برهان‌هایی هستند که این نگاه نشان می‌دهد غیر از کارکرد دین، آیا واقعیت دارد یا خیر.

وی سپس اظهار داشت: تنوع فصولی که در این کتاب می‌بینید مسائل و موضوعاتی است که در قلمرو دانشی به نام روانشناسی دین وجود دارد. یکی از این موضوعات سنجش دین‌داری است. مثلاً شما علاقه‌مند هستید که فرزند شما از لحاظ دین‌داری و معرفت ارتقا پیدا کند. او را در مدرسه‌ای می‌گذارید که از لحاظ معنوی خوب باشد، اما نیاز به سنجش دارید که آیا دین‌داری او بالا رفته یا خیر؟ ابزارهایی در روانشناسی وجود دارد که همان‌طور که هوش یا … را می‌سنجیم این موضوع را هم مورد سنجش قرار می‌دهد. یا در صداوسیما برخی از برنامه‌ها با هدف ارتقای دین‌داری مردم است. ابزاری نیاز داریم که وضعیت دین‌داری مخاطبان برنامه را سنجش کنیم.

آذربایجانی ادامه داد: موضوع دیگر این است که آیا دین موجب افزایش سلامت انسان می‌شود یا کاهش آن؟ در روانشناسی دیدگاه‌های مختلف در این زمینه وجود دارد، اما نیاز به سنجش دارد. همچنین آیا دین باعث افزایش خشونت است؟ خشونتی که در برخی دین‌داران مشاهده می‌کنیم آیا از ذات دین‌داری بر می‌خیزد یا مربوط به خوانش ما از دین‌داری یا سوءاستفاده سیاست‌مداران از دین است؟ سوال دیگر این است که دین‌داری مساوی ایمان است و تک‌بعدی است یا دارای ابعاد است؟ نسبت دین و معنویت را هم برخی بحث کرده‌اند. به نظر می‌رسد نسبت این دو عام و خاص من وجه است. یعنی افرادی داریم که دین دارند اما به تجربیات معنوی توجه ندارند و افراد معنوی هم داریم که به دین توجه ندارند. افرادی هم هستند که هم به دین و هم به معنویت توجه دارند.

وی همچنین عنوان کرد: تعریف برخی از معنویت، جستجوی امر قدسی است. برخی امر قدسی را همان خداوند می‌دانند اما ادیان شرقی این نگاه را ندارند. امر قدسی از اول برای انسان‌ها وجود دارد و شیفتگی به آن فراتر از مسائل عادی است. این می‌شود که انسان به سراغ آن می‌رود. روانشناسی دین به این مسائل می‌پردازد که چرا انسان‌ها به سمت دین می‌روند؟ چه آسیب‌هایی در این میان وجود دارد؟ فرایند آن چیست؟ سنجش آن چگونه است؟

مجری برنامه در پایان این پرسش را مطرح کرد که آیا کتابی در دست انجام دارید؟ آذربایجانی در پاسخ گفت: کار بعدی که در دست انجام دارم به موضوع سلامت و معنویت اختصاص دارد.

در آیتم کتابدار برنامه سیامک محبوب، کتابدار و پژوهشگر، تجربه‌های خود در زمینه کتاب خواندن و این‌که چه بخوانیم و چطور بخوانیم را بیان کرد.

 

منبع:www.mehrnews.com

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۹۹ ، ۲۳:۵۸
سید ابوالفضل حسینی

گزارشگران / ویراستاران / تهیه کنندگان توجه: ویژگی زیر توسط انجمن روانشناسی آمریکا تولید شده است. شما می توانید آن را به طور کامل یا جزئی تجدید چاپ کنید. ما فقط درخواست می کنیم APA را به عنوان منبع اعتبار دهید.

 

طبق مطالعه مرکز تحقیقات پیو در سال 2012 ، تقریباً 80 درصد آمریکایی ها می گویند که آنها نوعی دین را انجام می دهند ، در حالی که تقریباً 20 درصد ، عمدتا افراد جوان ، می گویند که این کار را نمی کنند. خواه یک فرد مذهبی باشد ، معنوی یا هیچ یک ، تأثیر عمده دین در فرهنگ آمریکایی طی روزهای آینده با برگزاری مراسم مذهبی عید فصح و عید پاک تأکید خواهد شد.

 دکتر کنت I. پارگامنت ، یک متخصص برجسته در روانشناسی دین و معنویت است. وی که به دلیل کارهای علمی و تجزیه و تحلیل علمی از نقش دین در سلامت روان شناخته شده است ، به عنوان سردبیر " راهنمای روانشناسی ، دین و معنویت APA " در ژانویه 2013 منتشر شد. وی دو کتاب نوشت: "روانشناسی" دین و مقابله: نظریه ، تحقیق ، عمل »(1997) و« روان درمانی یکپارچه معنوی: درک و پرداختن به مقدسات »(2007). وی یک روانشناس بالینی و استاد روانشناسی در دانشگاه ایالتی بولینگ گرین و دانشمند برجسته در انستیتوی معنویت و سلامت در مرکز پزشکی تگزاس است.

APA اخیراً سوالات زیر را در مورد روانشناسی دین و معنویت از Pargament پرسید.

APA: شما به دلیل تحقیق در مورد ارتباط دین و مقابله شناخته شده اید. در مطالعات خود در مورد رابطه دین و بهزیستی روانشناختی و استرس چه چیزی کشف می کنید؟ تفاوت بین مقابله مثبت و منفی مذهبی و نتایج بالقوه آن برای بیماران چیست؟

پارگمنت: جمله قدیمی مبنی بر اینکه هیچ ملحد در روباه ها وجود ندارد ، واقعاً درست نیست. قبل ، در حین و بعد از جنگ ، می توانیم ملحدان را پیدا کنیم که به طور مداوم از جهت گیری خود پیروی می کنند. هر چند درست است که مردم در استرس زا ترین لحظات خود معمولاً به عنوان منبع آرامش و حمایت به ایمان خود روی می آورند. در حقیقت ، برخی از گروه ها مانند افراد مسن و اقلیت ها ممکن است بیش از خانواده ، دوستان و سیستم مراقبت های بهداشتی به دنبال کمک به ایمان خود باشند.

مطالعات تجربی در مورد بسیاری از گروه های مقابله با عوامل استرس زای مهم در زندگی مانند بلایای طبیعی ، بیماری ، از دست دادن عزیزان ، طلاق و بیماری های جدی روحی نشان می دهد که دین و معنویت به طور کلی برای مقابله با افراد مفید است ، به ویژه افرادی که کمترین منابع را دارند و غیرقابل کنترل هستند از مشکلات با این حال ، اشکال مختلفی برای کنار آمدن مذهبی وجود دارد و برخی از آنها بیشتر از دیگران مفید هستند. مردم می توانند از منابع مذهبی و معنوی بسیاری استفاده کنند که در شرایط بحرانی با سازگاری بهتر گره خورده اند. این روشهای مثبت مقابله مذهبی شامل حمایت معنوی از جانب خداوند یا قدرت بالاتر ، تشریفات برای تسهیل انتقال زندگی ، بخشش معنوی ، حمایت از یک نهاد مذهبی یا روحانیت و بازآفرینی یک وضعیت استرس زا به یک سیستم معنایی بزرگتر و خیرخواهانه تر است.

از طرف دیگر ، برخی از اشکال کنار آمدن مذهبی و معنوی می تواند مشکل سازتر باشد. وقایع زندگی می تواند از نظر روحی و روانی ، اجتماعی و جسمی افراد را متزلزل و متلاشی کند. مردم ممکن است با درک خود از خدا ، با تعارضات درونی یا با افراد دیگر از نظر معنوی مبارزه کنند. مجموعه ای از تحقیقات در حال رشد ، این مبارزات معنوی را به سطوح بالاتر پریشانی روانشناختی ، کاهش سلامت جسمی و حتی بیشتر خطر مرگ و میر مرتبط کرده است. بنابراین ، برای روانشناسان و سایر ارائه دهندگان مراقبت های بهداشتی مهم است که از ماهیت دوگانه دین و معنویت آگاهی داشته باشند. آنها می توانند منابع حیاتی برای سلامتی و رفاه باشند ، اما همچنین می توانند منابع پریشانی باشند.

APA: امروزه روانشناسان چگونه از دین و معنویت در عمل بالینی استفاده می کنند؟ از بین رویکردهای مختلف ، به نظر شما کدام یک مثر هستند و چرا؟

پارگمنت:سالهاست که روانشناسان در عمل بالینی از دین و معنویت دور می شوند. این شاید به این دلیل بود که در بین رهبران روانشناسی اولیه مانند زیگموند فروید و بی اف اسکینر سابقه آنتی پاتی مذهبی وجود داشته است ، یا شاید به این دلیل که روانشناسان معمولاً در این زمینه آموزش ندارند. با این وجود چندین دلیل خوب علمی برای توجه به دین و معنویت در عمل وجود دارد. برای بسیاری از مردم ، دین و معنویت منابع اصلی هستند که می توانند رشد آنها را تسهیل کنند. برای دیگران ، دین و معنویت ممکن است منشأاتی از مشکلات باشد که باید در خدمت سلامت و رفاه آنها باشد. بررسی ها نشان می دهد که مردم دوست دارند بتوانند در مورد مسائل ایمان در درمان روانشناختی صحبت کنند.روانشناسان از نظر اخلاقی موظفند نسبت به تنوع فرهنگی مشتریان خود احترام و توجه داشته باشند و دین و معنویت به هویت شخصی و اجتماعی ما کمک می کنند. سرانجام ، تحقیقات در حال ظهور نشان می دهد که رویکردهای یکپارچه از نظر معنوی برای درمان به اندازه سایر درمانها موثر هستند. به طور خلاصه دلیل منطقی علمی برای اثبات حساسیت بیشتر دین و معنویت در عمل بالینی وجود دارد.

روانشناسان اکنون در حال توسعه و ارزیابی روشهای مختلفی از نظر معنوی برای درمان هستند ، از جمله: برنامه های بخشش برای کمک به افراد مطلقه با تلخی و عصبانیت کنار بیایند. برنامه هایی برای کمک به بازماندگان سو استفاده جنسی با مبارزات معنوی خود درمان هایی برای زنان مبتلا به اختلالات خوردن که از منابع معنوی آنها استفاده می کند. و برنامه هایی که به سو استفاده کنندگان از مواد مخدر کمک می کند تا دوباره با خود بالاتر ارتباط برقرار کنند. این برنامه ها هنوز در مراحل اولیه توسعه قرار دارند ، اما نتایج اولیه امیدوار کننده است. برای روانشناسانی که با کار در این زمینه آشنا نیستند ، من آنها را تشویق می کنم "انگشتان پای خود را در آب قرار دهند" فقط با سوال از مشتری های خود یک یا دو سوال در مورد دین و معنویت آنها. بیشتر مشتریان از گفتگو در مورد این مسائل خوشحال می شوند. با برقراری ارتباط علاقه خود به دین و معنویت ،روانشناسان در را به روی آنچه ممکن است به گفتگوی عمیق تر و غنی تری تبدیل شود ، باز می کنند.

APA: تفاوت معنویت با ذهن آگاهی یا مراقبه چیست؟ آیا قدردانی و بخشش در یک زمینه مذهبی یا معنوی با همان فضایل در یک زمینه دنیوی متفاوت است؟

Pargament: روانشناسی شروع به شامل کردن و کاوش در تعدادی از موضوعات هیجان انگیز جدید کرده است - مراقبه ، بخشش ، پذیرش ، قدردانی ، امید و عشق. هر یک از این پدیده ها ریشه های عمیقی در سنت ها و فلسفه های دینی شرقی و غربی دارد. حتی در این صورت ، محققان و دست اندرکاران مراقب بوده اند که این فرآیندها را به عنوان یک طبیعت لائیک رفتار کنند. "برای مراقبه نیازی به دین داری نیست" در ادبیات تبدیل به مانترا شده است. تحقیقات در مورد این جنبه های زندگی ، دارای بینش های مهم روانشناختی و اجتماعی ، با پیامدهای قدرتمند برای تغییر و رشد انسان است. و اما وقتی این سازه ها از بافت بزرگترشان جدا شوند ، ممکن است چیزی از بین برود.

در همین راستا ، برخی تحقیقات نشان داده اند که مراقبه مبتنی بر مانترا در یک عبارت معنوی در کاهش درد جسمی موثرتر از مراقبه در یک عبارت سکولار است. به همین ترتیب ، سایر مطالعات نشان داده اند که اشکال معنوی حمایت ، معنا سازی و مقابله ، سلامتی و رفاه را فراتر از تأثیرات حمایت سکولار ، معنا سازی و مقابله پیش بینی می کنند. به نظر می رسد که دیگر فرایندهای روانشناختی و اجتماعی نمی تواند دین و معنویت را به طور کامل کاهش داده یا توضیح دهد. تعلق داشتن به یک جماعت مذهبی معادل تعلق به کیوانی ها یا روتاری کلاب نیست. چه چیزی دین و معنویت را خاص می کند؟ برخلاف هر بعد دیگر از زندگی ، دین و معنویت تمرکز منحصر به فردی بر حوزه مقدس دارند - تعالی ، حقیقت نهایی ، پایداری و پیوند عمیق.هر روانشناسی که از این قسمتهای زندگی غافل باشد ، ناقص باقی مانده است.

APA: برخی از مسائل اخلاقی که ممکن است با روانشناسانی که دین و معنویت را در درمان بیماران خود گنجانده اند ، چیست؟

پارگمنت:وقتی صحبت از دین و معنویت می شود ، هیچ کس بی طرف نیست. این قاعده کلی در مورد ملحدان و اگنوستیک ها و همچنین خداناباوران اعمال می شود و در مورد روانشناسان و همچنین مشتریان آنها اعمال می شود. از آنجا که دین و معنویت احساسات عمیقی را در افراد ایجاد می کند و از آنجایی که آنها با عمیق ترین ارزشهای مردم صحبت می کنند ، روانشناسان متخصص باید مراقب باشند تا با آگاهی ، حساسیت و دقت به این فرایندها نزدیک شوند. متأسفانه ، اکثریت روانشناسان عملی در دوره تحصیلات تکمیلی و تحصیلات تکمیلی خود هیچ آموزشی در زمینه دین و معنویت نمی بینند. این وضعیت باید تغییر کند. مراقبت شایسته به دانش اساسی در مورد تنوع مذهبی و معنوی ، درک چگونگی آمیختگی دین و معنویت در رفتار انسانی سازگار و ناسازگار بستگی دارد ،و مهارت در ارزیابی و پرداختن به مسائل مذهبی و معنوی که در درمان بوجود می آیند.

مراقبت های شایسته نیز از طریق خودآگاهی رشد می کند. اعم از اینکه روانشناسان شخصاً مذهبی و معنوی باشند یا نباشند ، یا دارای گرایش مذهبی و معنوی با مشتری باشند ، پزشکان باید بدانند که چگونه جهت گیری آنها ممکن است آگاهانه یا ندانسته بر مشتری تأثیر بگذارد. آنها همچنین باید برای محافظت از آزادی تصمیم گیری و استقلال مشتری تصمیم گیری کنند. بحث و گفتگوی آزاد با مشتری در مورد ارزشهایی که زمینه درمان آن است ممکن است یکی از مهمترین راههای اطمینان از عمل اخلاقی باشد. همچنین مشورت با متخصصانی که نماینده سنت های مختلف مذهبی و معنوی و سنت های مختلف حرفه ای هستند بسیار مفید است. این می تواند دیدگاه و خرد مهمی در برخورد با ارزش های خاردار و اخلاقی داشته باشد که می تواند هنگام پرداختن به دین و معنویت در عمل بوجود آید.

APA: با توجه به گستردگی مبحث با دیدگاه های بسیار متفاوت ، چطور شد که ویرایش یک کتاب راهنمای دو جلدی در زمینه روانشناسی ، دین و معنویت را آغاز کردید؟

پارگمنت:زمانه ها در این زمینه تغییر کرده است. وقتی برای اولین بار در سال 1975 کار خود را شروع کردم ، می توانم هر ترم یک بار به کتابخانه بروم و با آرامش مجلات را مرور کنم تا در ادبیات برتر باشم. بیشتر نه. به سختی می توان با انفجار تحقیقات در این زمینه همراه بود. تحقیق در مورد دین و معنویت تولید دانش است که همه زیرشاخه های روانشناسی و سایر زمینه ها را نیز تحت تأثیر قرار می دهد. از مواردی که می آموزیم نمونه بگیرید: از همان سالهای ابتدایی ، کودکان توانایی معنوی بالایی از خود نشان می دهند. شرکای زناشویی که برای یکدیگر دعا می کنند کمتر خیانت می کنند. افرادی که یک بار در هفته یا بیشتر در مراسم مذهبی شرکت می کنند به طور متوسط   هفت سال بیشتر زندگی می کنند (این سود برای آفریقایی-آمریکایی 14 سال است). مذهبی بودن به عدم تحمل گزینشی نسبت به کسانی که ناسازگار با عقاید سنتی رفتار می کنند ، گره خورده است.

وقتی از من خواسته شد به عنوان سردبیر "راهنمای روانشناسی ، دین و معنویت APA" خدمت کنم ، من با یک چالش اساسی روبرو شدم - چگونگی انسجام بیشتر این مجموعه کارهایی که به سرعت در حال پیشرفت است. به همین منظور ، من و سردبیرانم کتاب راهنما را طبق الگوی یکپارچه روانشناسی دین و معنویت تنظیم کردیم ، شخصی که نمایانگر بسیاری از چهره های دین و معنویت ، اهداف بسیاری است که در خدمت آنهاست و ظرفیت آن را در خوب و بد. در جلد اول ، ما بر مبانی متنی ، نظری و تجربی حوزه متمرکز شدیم. در جلد دوم ، پیشرفتهای اخیر در حوزه عمل و حرکت به سمت روانشناسی کاربردی دین و معنویت را برجسته کردیم.

 

منبع:APA

www.apa.org

تصویر:سیدابوالفضل حسینی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۹۹ ، ۲۳:۴۹
سید ابوالفضل حسینی

در قرن بیستم پیر ژانه و ژان پیاژه بودند، که بیشتر به بررسی تأثیرات دین بر سلامت روان افراد مطالعه میکردند.

Jean Piaget in Ann Arbor.png

پیاژه و دین:

پیاژه عقاید خود را در مورد دین(مسیحیت) به صورت منظم در رساله عقیده بیان داشت. او کلیسا را به عنوان بزرگترین دشمن عقیده دینی و '' مسیحیت واقعی " قلمداد کرد.

به عقیده پیاژه دین، در قلب فرد واقع است و کاملا بر اساس ایمان به مسیح است.

" دگما" یا" احکام" برای پیاژه، وسیله‌ای برای تسلط کلیسا بر انسان هاست.

کلیسا عقاید و آموزش های مسیح را بر اساس طرح‌های خودخواهانه خود، تعبیر و تفسیر می‌کند. کلیسا از نظر اجتماعی، غیرمسئول عمل می‌کند و خود میان بینی آن، باعث رد موجودیت علم و دانش شده است.

پیاژه، ضمن انتقاد مصرانه از کلیسا در خصوص مسائل اجتماعی، اخلاقی و تاریخی، معتقد بود که کلیسا تنها در صورتی می‌تواند پایدار بماند که به نقاط ضعف خود توجه کند.

آرزوی پیاژه، داشتن یک کلیسای غیر مادی وجهانی، براساس*ایمان مشترک*است‌؛ یعنی این که انسان‌ها بیش از یک نماد برای بیان عقاید دینی خود داشته باشند. کلیسای آینده، دیگر کلیسا نخواهد ماند؛ بلکه گروهی از انسان ها خواهند بود که در ایمان به مسیح مشترک‌اند. او معتقد است که'دگما' یا 'احکام غلط' بی محتوا و استبدادی است.

 

ژانه، پیر (۱۸۵۹ـ۱۹۴۷) - ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

 

پیر ژانه:

 

 

1_ شناخته شده ترین فردی است که از بین همکاران و شاگردان شارکو در روانشناسی دین کار کرد

2_ درمورد پژوهشهایش درباره حالتهای استثنایی دینی بسیار شاخته شده است

3_ مشهورترین مطالعه ژانِه مربوط به بیماری است بنام (مادلین) که بین سالهای 1896 تا 1904 در کلینیک بستری بود و به مدت چهارده سال پس از آن هم هر روز با او مکاتبه داشت

4_ مادلین گرفتگی عضلانی داشت و روی انگشت پاها راه میرفت. حالتهای شبه عرفانی داشت و این تجربه ها از حالتهای اتحاد و جد آور با خدا شروع میشد، به صلیب آویزان میشد و بی حرکت می ماند و به حالت شکنجه و عذاب ختم میشد و این حالتی بود که احساس میکرد خدا او را تنها گذاشته و رها کرده و او تحت تاثیر نیروهای اهریمنی است. سالی چندبار زخمهایی در وی ظاهر میشد مثل زخم های مسیح مصلوب.

5_ ژانِه با بررسی دقیق او به این نتیجه رسید که در پس این حالتهای متغیر عرفانی اختلال ضعف روانی قرار دارد. که امروزه به اختلال وسواس فکری _عملی معروف است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۹ ، ۰۰:۵۲
سید ابوالفضل حسینی

مکتب آلمانی دارای شخصیت هایی همچون ویلهلم وونت، فروید، یونگ و آدلر، اریکسون، ویکتور فرانکل است و من میخواهم به چند مورد از آنها(فروید، یونگ و آدلر، اریکسون) به مختصر می پردازم.

 

 

زیگموند فروید:

 

 

زیگموند فروید (1859–1939) در نوشته های مختلف خود توضیحاتی درباره پیدایش دین ارائه داده است. در توتم و تابو ، او ایده عقده ادیپ (شامل احساسات حل نشده جنسی یک پسر نسبت به مادرش و خصومت با پدرش) را به کار گرفت و ظهور آن را در مرحله اولیه رشد انسانی فرض کرد.

فروید در موسی و توحید ، با نظریه عمومی خود تاریخ کتاب مقدس را بازسازی کرد. ایده های او نیز در آینده یک توهم توسعه یافت وقتی فروید از دین به عنوان یک توهم صحبت می کرد ، اظهار داشت که "این یک ساختار فانتزی است که اگر انسان به بلوغ می رسد باید از آن آزاد شود".

فروید ایده خدا را نسخه ای از تصویر پدر ، و اعتقاد مذهبی را در پایین کودک و روان رنجور می داند . فروید معتقد بود دین اقتدارگرا ناکارآمد است و انسان را از خود دور می کند.

کارل یونگ:

روانکاو سوئیسی کارل یونگ (1961-1875) وضعیت کاملاً متفاوتی را اتخاذ کرد ، موضعی که بیشتر به دین علاقه داشت و بیشتر به ارزیابی مثبت نمادگرایی مذهبی توجه داشت . یونگ مسئله وجود متافیزیکی خدا را توسط روانشناس غیر قابل پاسخ دانست و نوعی عرفان گرایی را برگزید .

یونگ علاوه بر ناخودآگاه شخصی (تقریباً پذیرفتن مفهوم فروید) ، ناخودآگاه جمعی را نیز فرض می کند ، که مخزن تجربه انسان است و حاوی " کهن الگوها " است (یعنی تصاویر اساسی که بدون توجه به فرهنگ ، از نظر تکرار جهانی هستند). فکر کردن این تصاویر از ناخودآگاه به قلمرو آگاهی که وی وی را اساس تجربه دینی و غالباً خلاقیت هنری می دانست. برخی از نوشته های یونگ به روشن ساختن برخی از نمادهای کهن الگویی اختصاص یافته است و کارهای وی را در اساطیر تطبیقی ​​گنجانده است .

آلفرد آدلر:

AlfredAdler.jpg

آلفرد آدلر روانپزشک اتریشی (1870–1937) ، که از فروید جدا شد ، بر نقش اهداف و انگیزه در روانشناسی فردی خود تأکید کرد . یکی از مشهورترین ایده های آدلر این است که ما سعی می کنیم حقارت هایی را که در خود درک می کنیم جبران کنیم. کمبود قدرت اغلب ریشه احساس حقارت است. یکی از راه های ورود دین به این تصویر ، اعتقادات ما به خداست که از ویژگی های گرایش ما به تلاش برای رسیدن به کمال و برتری است. به عنوان مثال ، در بسیاری از ادیان ، خداوند کامل و قادر مطلق قلمداد می شود و به همین ترتیب به افراد نیز دستور می دهد که کامل باشند. اگر ما نیز به کمال برسیم ، با خدا یکی می شویم. با همذات پنداری با خدا از این طریق ، نقص ها و احساس حقارت خود را جبران می کنیم.

ایده های ما درباره خدا شاخص های مهمی در مورد چگونگی نگاه ما به جهان هستند. به گفته آدلر ، این ایده ها با گذشت زمان تغییر کرده اند ، زیرا بینش ما از جهان - و جایگاه ما در آن - تغییر کرده است. این مثالی را که آدلر ارائه می دهد در نظر بگیرید: این باور سنتی که مردم عمداً به عنوان خلقت نهایی خدا بر روی زمین قرار گرفتند با این ایده جایگزین می شود که افراد با انتخاب طبیعی تکامل یافته اند . این با دیدگاه خدا نه به عنوان یک موجود واقعی ، بلکه به عنوان نمایشی انتزاعی از نیروهای طبیعت همزمان است. به این ترتیب ، دیدگاه ما در مورد خدا از دیدگاه ملموس و خاص به دیدگاهی که کلی تر است ، تغییر کرده است. از دیدگاه آدلر ، این یک برداشت نسبتاً ناکارآمد از خداوند است زیرا آنقدر کلی است که نمی تواند حس قوی جهت و هدف را منتقل کند.

یک نکته مهم برای آدلر این است که خدا (یا ایده خدا) افراد را به عمل ترغیب می کند و این اعمال عواقب واقعی برای خود ما و دیگران دارد. نگاه ما به خدا از این جهت مهم است که اهداف ما را در بر می گیرد و تعاملات اجتماعی ما را هدایت می کند.

در مقایسه با علم ، جنبش اجتماعی دیگر ، دین از کارآیی بیشتری برخوردار است زیرا انگیزه موثرتری در افراد ایجاد می کند. به عقیده آدلر ، تنها زمانی که علم شروع به گرفتن همان شور و حرارت مذهبی و ارتقا در رفاه همه اقشار جامعه کند ، این دو از نظر مردم برابرتر خواهند بود.

 

 

اریک اریکسون:

اریک اریکسون (1902–1994) بیشتر به خاطر نظریه رشد روانشناختی اش مشهور است که ریشه آن در اهمیت روانکاوی هویت در شخصیت است. زندگینامه وی از گاندی و مارتین لوتر دیدگاه مثبت اریکسون را نسبت به دین نشان می دهد. وی ادیان را از تأثیرات مهم در رشد موفق شخصیت دانست زیرا این آیین ها روش اصلی برای ارتقا فضایل مربوط به هر مرحله از زندگی در فرهنگ هستند. تشریفات مذهبی این پیشرفت را تسهیل می کند. نظریه اریکسون از مطالعه تجربی منظم بهره ای نبرده است ، اما همچنان نظریه ای تأثیرگذار و مورد توجه در مطالعه روانشناختی دین است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۹ ، ۰۰:۳۲
سید ابوالفضل حسینی

مکتب روسیه دارای شخصیت هایی همچون ایوان پاولوف ، ایوانویچ گورجیف است.

Ivan Pavlov NLM3.jpg

(ایوان پاولوف)

 

ایوان پیتروویچ پاولوف (زادهٔ ۱۴ سپتامبر ۱۸۴۹ در ریازان، روسیه – درگذشتهٔ ۲۷ فوریه ۱۹۳۶) عصب‌شناس، فیزیولوژیست، روان‌شناس و پزشک روس بود. پاولف در سال ۱۹۰۴ برنده جایزه نوبل فیزیولوژی و پزشکی شد. شهرت وی، بیشتر، از کارهای او در زمینه شرطی‌شدن کلاسیک، ناشی می‌شود.

 

پاولوف و دین:

نامه ها و مکالمه های وی با نزدیکترین محفلش گواهی میدهد که او یک محلد و ماتریالیست بوده و تا پایان روزهای خود همچنان باقی مانده است.او به وضوح ناسازگاری دین را مسائل مربوط به سرچشمه زمین، انسان و سایر جنبه ها درک کرد، توضیحات علمی آن قبلا آشکار بود. با این وجود پاولوف مخالف دین نبود و معتقد بود که این امری ضروری است.

اعتقاد من این است که پیشرفت در علم باعث سعادت بشیریت خواهد شد. من معتقدم که ذهن انسان و بالاترین تجسم آن _ علم _ نژاد بشر را از بیماری، گرسنگی، دشمنی نجات داده و از اندوه در زندگی مردم می کاهد. این ایمان به من نیرو داده و میدهد و به من کمک میکند کارم را ادامه دهم.

در بسیاری از کتاب ها در مورد پاولوف، مسئله نگرش او به دین مطرح شده است. ما فکر میکنیم که خود دانشمند باید جواب نهایی را بدهد. در اینجا ، ما تصمیم گرفتیم مطالبی را که خود پاولوف گردآوری کرده منتشر کنیم. احتمالا این طرح ها توسط پاولوف پیش نویس نامه ای است که قصد داشت به شورای کمیساران خلق ازسال کند. پاولوف دلایل زیادی درمورد اهمیت دین ارائه میدهد، مهمترین آن ها بهبود اخلاقی شخص، توسل به وجدان وی، احتمال توبه، توسل بخدا در طی یک دوره آزمایش های سخت، انواع از تصادفات و ضربات زندگی.

پاولوف اعتراض خود را نسبت به آزار و شکنجه دین و نمازگزاران، به تخریب کلیساها ابراز داشت. مقایسه جالبی از دین و علم انجام شده و نتیجه گرفه شده است که آنها هیچ تضادی با یکدیگر ندارند، به ویژه از جنبه رفتار اخلاقی فرد.

 

Georges Gurdjieff.JPG

(جورج ایوانویچ گورجیف)

 

جورج ایوانویچ گورجیف (زادهٔ ۱۴ ژانویه ۱۸۶۶ – درگذشته ۲۹ اکتبر ۱۹۴۹) را عارف دانسته‌اند که آموزهٔ خود را «کار» (به معنای "کار روی خود") بنا به اصول و رهنمودهای گورجیف، یا راه چهارم نامید. در یک جا آموزه‌اش را «مسیحیت رازورمزگرا» توصیف کرد.

گورجیف در دوران زندگی خود بارها برای آموزش کار، کلاسهایی در سراسر بنیاد نهاد و بست. می‌گفت که آموزه‌ای را که از تجربه‌ها و سفرهای آغازین خود به باختر برده بیانگر حقیقتی است که در دین‌های باستانی و آموزه‌های خرد و فرزانگی یافته که به آگاهی از خود در زندگی روزمره مردمان و جایگاه مردمیت در عالم مربوط می‌شود. نام سلسلهٔ سوم نوشته‌هایش زندگی واقعی است، تنها زمانی‌که "من هستم"، بیانگر جوهر آموزه‌هایش است. سلسلهٔ نخست کتابهایش قصه‌های بلزباب برای نوه‌اش همه و همه چیز نام دارد.

 

منابع: ویکی پدیا ،

جیمز مور، گورجیف: آناتومی یک اسطوره، ص. ۱۳۸

آسپنسکی، راه چهارم، فصل ۱

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۹ ، ۰۰:۱۰
سید ابوالفضل حسینی

مکتب انگلیسی_آمریکایی دارای شخصیت های بسیاری است : فرانسیس گالتون، استنلی هال، ادوین استارباک، جیمز لوبا، جرج کو، ویلیام جیمز و جیمز پرات.

من در اینجا فقط به ویلیام جیمزبنیانگذار این رشته می پردازم.

A black and white photograph of James

ویلیام جیمز(William James، زاده ۱۱ ژانویه ۱۸۴۲ – درگذشته ۲۶ اوت ۱۹۱۰)

(خلاصه ی مطلب)

1_ شناخته شده ترین روانشناس در گرایش توصیفی به دین است.

2_ کتاب انواع تجربه دینی بزرگترین اثر کلاسیک در زمینه روانشناسی دین است.

3_ ارزیابی نهایی یک عقیده یا تجربه را ،فقط درسایه ثمر بخشی آن در زندگی فردی می توان انجام داد.(پراگماتیسم)

4_ از موارد نسبتا نادر به عنوان آزمودنی های اولیه خود بهره گرفت و بجای استنتاج آماری پر زحمت از توانایی تشخیص و بصیرت استثنایی خود بهره می جست.

5_ کتاب انواع تجربه دینی با علاقه پایدار وی به توجیه فلسفی ایمان دینی شکل گرفت.

 


بیشتر روانشناسان دین ، روانشناس و فیلسوف آمریکایی ویلیام جیمز (1910-1842) به عنوان بنیانگذار این رشته شناخته می شوند. او به عنوان رئیس انجمن روانشناسی آمریکا خدمت کرد ، و یکی از اولین کتابهای درسی روانشناسی را نوشت. در روانشناسی دین ، ​​تأثیر جیمز پایدار است. او انواع تجربه دینی نظر گرفته می شود کار کلاسیک در این زمینه، و ارجاع به ایده های جیمز در کنفرانس های حرفه ای رایج است.

جیمز بین دین نهادی و دین شخصی تفاوت قائل شد . دین نهادی به گروه یا سازمان مذهبی اشاره دارد و سهم مهمی در فرهنگ یک جامعه دارد. دین شخصی ، که در آن فرد تجربه عرفانی دارد ، بدون توجه به فرهنگ ، قابل تجربه است. جیمز بیشترین علاقه را به درک تجربه مذهبی شخصی داشت.

جیمز در مطالعه تجربیات شخصی مذهبی ، تمایزی بین دین داری سالم و روح بیمار قائل شد . افراد مستعد داشتن ذهنیت سالم تمایل دارند که از شر موجود در جهان چشم پوشی کنند و بر موارد مثبت و خوب تمرکز کنند. جیمز از نمونه های والت ویتمن و جنبش مذهبی " ذهن درمانی " برای نشان دادن ذهنیت سالم در انواع تجربه دینی استفاده کرد . در مقابل ، افراد مستعد داشتن یک مذهب روح بیمار قادر به چشم پوشی از شر و رنج نیستند و برای آشتی خوب و بد به یک تجربه متحد ، مذهبی یا غیره نیاز دارند. جیمز شامل نقل قول هایی از لئو تولستوی و جان بنیان بود برای نشان دادن روح بیمار.

فرضیه عملی گرایی ویلیام جیمز از کارآیی دین ناشی می شود. اگر فردی به فعالیتهای مذهبی ایمان داشته باشد و انجام دهد ، و این اعمال به طور موثر واقع شود ، پس این عمل انتخاب مناسب برای فرد به نظر می رسد. با این وجود ، اگر فرآیندهای دین کارایی کمی داشته باشند ، هیچ عقلانیتی برای ادامه عمل وجود ندارد.

 

منبع:ویکی پدیا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۹۹ ، ۲۳:۴۱
سید ابوالفضل حسینی

 

روانشناسی دین چیست؟

(Prof.Dr.Sebastian Murken)

به نظر می رسد که هنوز دین و دین داری در جهان ما که از جهان بینی علمی شکل می گیرد ، چه جایگاهی دارد. از یک سو ، نهادهای کلیسا اقتدار و اهمیت خود را به طور فزاینده ای از دست می دهند. دین داری بیشتر و بیشتر به یک امر خصوصی تبدیل می شود. از نظر اجتماعی ، این پیشرفت با از بین رفتن روابط و هنجارهای الزام آور مربوط به فردی سازی تا انزوای مردم است.

از طرف دیگر ، نیاز روزافزون بسیاری از افراد به رابطه ، معنا و تجربه تعالی وجود دارد. این را می توان در روی آوردن به "عصر جدید" ، ادیان باطنی یا جدید ، در نیاز فزاینده به معنویت و نیاز به تجربه جامعه (مذهبی) مشاهده کرد. بررسی های تجربی نشان می دهد ، علی رغم کاهش اهمیت کلیساها ، هنوز دینداری فردی برای بسیاری از افراد زمینه مهمی از تجربه است.

دین و معنویت از نظر روانشناختی درک شده به معنای درک تأثیر آنها در تفکر ، احساس و عمل است. مبحث دین به ویژه در جامعه از طریق حوادث 11 سپتامبر 2001 به روز شد. از آن روز به بعد ، کاملاً روشن شده است که ادیان و ساختارهای مربوطه چه تأثیر زیادی می توانند بر رفتار انسان داشته باشند ، حتی اگر این دانش البته جدید نباشد. تاریخ بشریت بارها و بارها نشان داده است که ادیان می توانند باعث ایجاد تبعیض ، درگیری و حتی جنگ شوند و به نام دین می توان افراد را به انجام کارهای خارق العاده وادار کرد. از طرف دیگر پتانسیل مثبت دین وجود دارد. بنابراین دین می تواند به انسان قدرت و قدرت بدهد ،

رشته ای که به ویژه با مردم و نیاز و تجربه آنها از دین و معنویت و همچنین اهمیت کنترل رفتار آنها سروکار دارد ، روانشناسی دین است که باید در رابط بین الهیات ، جامعه شناسی ، فلسفه ، مطالعات دینی و روانشناسی طبقه بندی شود. افزودنی ارزشمند به این رشته ها است.

روانشناسی علمی دین ، ​​که حدود 100 سال قدمت دارد و می توان تاریخ آن را با رهایی روانشناسی به عنوان یک علم تجربی مستقل در حدود قرن 19 و 20 آغاز کرد ، در آلمان در سایه قرار گرفته است. در حالی که روانشناسی دین در کشورهای انگلیس-آمریکا (ایالات متحده آمریکا ، کانادا ، استرالیا) و کشورهای همسایه اروپایی (بلژیک ، هلند ، سوئد ، فنلاند) حداقل به طور ابتدایی در دانشگاه ها ایجاد شده است ، روانشناسی علمی در آلمان بعد از 1945 عملاً حوزه دین / دینداری / معنویت را کاملاً کنار گذاشته است به طوری که هیچ موسسه تحقیقاتی متناظر در اینجا وجود ندارد و تحقیقات در مورد روانشناسی دین فقط به صورت پراکنده و پراکنده صورت می گیرد.

 

منبع:

صفحه اصلی علمی
پروفسور دکتر سباستین مورکن ، استاد افتخاری مطالعات دینی و روانشناسی دینی ، در گروه

مطالعات دینی در دانشگاه فیلیپس ماربورگ آلمان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۹۹ ، ۲۳:۲۰
سید ابوالفضل حسینی

سه فرضیه اصلی در مورد نقش دین در دنیای مدرن وجود دارد.

عرفی سازی

فرضیه اول ، عرفی سازی ، معتقد است که علم و فناوری جای دین را خواهد گرفت.عرفی سازی از جدایی دین از سیاست ، اخلاق و روانشناسی پشتیبانی می کند. تیلور با اتخاذ این موقعیت حتی بیشتر ، توضیح می دهد که عرفی سازی ، منکر تعالی ، الوهیت و عقلانیت در اعتقادات مذهبی است.

تحول دینی

چالش های فرضیه سکولاریزاسیون منجر به تجدید نظرات قابل توجهی شد و در نتیجه فرضیه تحول دینی ایجاد شد. این دیدگاه معتقد است که گرایشهای کلی به سمت فردگرایی و از هم پاشیدگی اجتماعی ، تغییراتی در دین ایجاد می کند و باعث می شود که اعمال دینی فردی تر و متمرکزتر از نظر معنوی باشد. انتظار می رود که این امر به دنبال جستجوی معنوی بیشتری باشد ، اگر چه منحصر به نهادهای مذهبی نیست. پیش بینی می شود که التقاط ، که ناشی از چندین سیستم دینی / معنوی و جنبش های عصر جدید است ، نتیجه آن باشد.

شکاف فرهنگی

در پاسخ به فرضیه تحول دینی ، رونالد اینگلهارت به طور آزمایشی تجدید فرضیه عرفی سازی را انجام داد. استدلال وی به این فرض بستگی دارد که دین برای تأمین نیاز انسان به امنیت توسعه می یابد. بنابراین ، توسعه امنیت اجتماعی و اقتصادی در اروپا سکولاریزاسیون مربوط به آن را به دلیل عدم نیاز به دین توضیح می دهد. با این حال ، دین در جهان سوم که ناامنی اجتماعی و اقتصادی بیداد می کند ، ادامه دارد. انتظار می رود اثر کلی یک اختلاف فرهنگی رو به رشد باشد.

این ایده که دینداری از نیاز انسان به امنیت ناشی می شود نیز با بررسی باورهای دینی به عنوان مکانیزم جبرانی کنترل صورت گرفته است. این مطالعات با انگیزه این ایده انجام می شود که افراد برای حفظ باورها به ترتیب و ساختار سرمایه گذاری می کنند تا از عقاید در هرج و مرج و تصادفی جلوگیری کنند

در محیط آزمایشگاهی ، محققان همچنین کنترل جبرانی را با توجه به برداشت افراد از سیستم های بیرونی ، مانند دین و حکومت ، آزمایش کرده اند. به عنوان مثال ، کی و همکارانش دریافتند که در شرایط آزمایشگاهی ، افراد به احتمال زیاد از سیستمهای گسترده خارجی (مثلاً دین یا سیستمهای سیاسی اجتماعی) که نظم و کنترل زندگی آنها را تحمیل می کنند ، تأیید می کنند ، کنترل. در این مطالعه ، محققان پیشنهاد می کنند که وقتی کنترل شخصی فرد کاهش می یابد ، انگیزه وی برای اعتقاد به نظم تهدید می شود و در نتیجه جبران این تهدید از طریق پایبندی به سایر منابع کنترل خارجی است.

 

منبع:ویکی پدیا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۹۹ ، ۲۳:۰۴
سید ابوالفضل حسینی

آزمایش زندان استفورد: یکی ازمهم ترین و معروف ترین آزمایش ها در روان شناسی است که طی آن تعدادی دانشجو بعد از تایید شدن از لحاظ سلامت روح و روان ، در دو جایگاه به عنوان زندانی و زندانبان قرار گرفتند ومشغول شدند.این آزمایش توسط فیلیپ زیمباردو وهمکارانش انجام شد . 
هدف این آزمایش، مطالعه اثرات روانی زندگی در زندان بود ، زیمباردو سعی داشت این آزمایش را طوری پیش ببرد که تا حد ممکن همه چیز واقعی به نظر برسد.
نتایجی که میتوان برای این آزمایش بیان کرد : عوامل محیطی قادرند که بر ویژگی های شخصیتی ورفتارهای انسانی تاثیر بگذارند. درواقع سعی براین بود که نشان دهند آیا ویژگی های شخصیتی افراد در بروز رفتارهای مورد توجه وسوال در آزمایش تاثیر گذار است یا شرایط نقش مهم تری دارند؟
همچنین افراد تحت شرایط خاصی و با هرنوع اخلاقیاتی اگر تا اندازه ای تحت فشار قرار بگیرد ، رفتارهای خشونت آمیز از خود نشان می دهد. ومی توان گفت که برخی موقعیتها می تواند به ویژگی های شخصیتی افراد غلبه کند و از انسانهای دارای سلامت روان کامل افرادی با خشونت بسازد.
طی این آزمایش که تاکید داشتند زندانی ها یک شماره مخصوص داشته باشند برای اینکه هویت واقعی شان را از آنها بگیرند تا غرق نقش خود شوند.براین اساس فردیت زدایی میتواند انسان هارا به یک سری رفتارهای افراطی سوق دهد.

حرف آخر:

شرکت کنندگان بطور شانسی در نقش زندانی و زندانبان قرار گرفتند بنابراین میتوان گفت چیز خاصی درشخصیت آنها وجود نداشت که بتواند رفتارشان را توضیح دهد.و آنهایی که در نقش زندانبان بودند ، آزاد بودند تا هرطور که میخواهند رفتار کنند که منفی و خصمانه بود . این موضوع شبیه چیزی است که در زندان های واقعی نیز میبینیم درواقع خود موقعیت به قدر زیادی می تواند رفتار انسانهای عادی را تغییر دهد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۹ ، ۱۲:۳۲
سید ابوالفضل حسینی